چه شبیه امشب....

آقا جونم نمیدونم چرا این قده بی پناهم....

خالی از هر چیز خوب تو دنیاست......

خیلی خسته ام......

 

آقا جون زیارت عاشورات جا این که آتیش دلمو خاموش کنه بدتر کبابم میکنه.....

سیل اشک ُ از چشام جاری میکنه وبه غمام اضافه میشه.....

محرمم که دیگه قربونش برم، برام شده فشار قبر..............

هیچ کی نمیدونه تا این محرم بیاد و بره من چیییی که نمیکشم......

 

 اماخوشحالم که گریه واسه مظلومیت شما و اون محرمی که توش هستم،منویاددلم میندازه

میگن عزاداری محرم همیشه هست تا خاطره مظلومیتتون همیشه زنده  باشه.....

پس خاطرات واسه همیشه زنده ان.....

محرم هست....عزاداری آقام هست

من هستم.......خاطرات هست.....غم تا همیشه هست

 

کاش دلم خوش نبود که صدامو میشنوی......

از همه چی نا امید شدم....

نا شکری نمیکنم...

قربونش برم هر چی بهم داده تا حالا از سَرمم زیادی بوده

اما آقااا آدم خسته و دیوونه نمیفههمه ، درد دل کردم سبک شم

>آقا جون ببخش،ما رو حلال کن<